یادداشت؛ موشن گلادباخ و هاینکس؛ طناب دار در میدان اِسپریس آویخته شد!
بایرن مونیخ اولین شکست خود به همراه هاینکس را برابر بروسیا مونشن گلادباخ تجربه کرد.
کارل دونیتس از رهبران نیروی دریایی آلمان در جنگ جهانی دوم بود، همان کسی که بعد از خودکشی هیتلر و سقوط برلین برای مدتی کوتاه رئیس جمهور آلمان بُهت زده شده بود، همان کسی که درجه بالاترین نیروی دریایی به اسم "دریابد" را در اختیار داشت.
او گفته بود برای این که انسان بزرگی را موقف کنید، باید به شهرش بروید، قطعا از اهالی بپرسید چگونه بزرگ شده، از اطلاعات بدست آمده استفاده کنید و سپس او را در میدان شهر با طناب دار اعدام کنید، اگر می دانید او خطا کار است.
قبل از دیدار حساس دو تیم ، طرفدار دوازده ساله گلادباخی گفته بود:
پدر می گوید، هاینکس بهترین بازیکن دهه های قبل ما بوده، اسطوره ماست، چرا باید او مردم شهرش را شکست بدهد؟!
هاینکس برای طرفداران گلادباخ عزیز بود و قطعا هم همچنان خواهد بود، یک اسطوره که تعداد گل هایش در این باشگاه شکست نشده و همچنان گلزن ترین بازیکن تاریخ باشگاه محسوب می شود، کسی که توانسته بود، چهار بار با کُره اسب ها در بوندسلیگا قهرمان آلمان بشود، و در سال 1975 جام یوفا را بالای سر ببرد. افتخارات او با گلادباخی ها هرگز از یاد طرفداران نخواهد رفت، و نسل به نسل آن روز های اوج بین طرفداران زمزمه خواهد شد.
@37177@
هاینکس متولد گلادباخ بود، متعلق به شهرش بود، بازیکن بوده و به مدت هشت سال بر روی نیمکت آن ها نشسته بود، چه در دوران بازی و چه مربیگری، آغاز افسانه اش از آن ها شروع شده بود، اما حال برای درخشش ادامه داستان زندگی اش باید مقابل تیم و مردم شهرش ایستادگی می کرد و طلب پیروزی کرده بود. به عنوان بازیکن در لباس آن ها توانسته 195بار گلزنی کند، فاصله او با هربرت دومین گلزن تاریخ باشگاه 98 گل فاصله است.
روزی که به بورسیا پارک پا گذاشته بود، با بایرنی ها با بیست و نُه امتیاز در صدر جدول جای داشت، از زمانی که هدایت باواریایی ها را در اختیار داشته در تمامی بازی ها رکورد صدر در صد بُرد را به نمایش گذاشته بود، در حقیقیت در پنح بازی در بوندسلیگا به پنج پیروزی رسیده بود. در سوی دیگر تیم محبوبش با بیست و یک امتیاز در رده چهارم جای داشت. همگان به این بازی خیره شده بودند، هاینکس و بر ضد شهرش، کدام ها موفق خواهند شد؟
بازی با سوت مانوئل گرافه، داور بازی شروع شد، طرفداران هاینکس را اول تشویق کردند تا تیم خودشان، اما شروع شد، فریاد آن ها برای حمایت تیمشان، زمانی که تورگان هازارد در دقیقه سی و نُه گل اول بازی را درون دروازه اولرایش جای داد، چنان نامش را فریاد زدند که یاد هاینکس را به دوران بازی خود بردند، آن ها یک صدا فریاد می زدند " تورگان هازارد "
بازی ادامه داشت، قبل از سوت پایان نیمه اول، کُره اسب ها توانستند، توسط ماتیاس گینتر گُل دوم بازی را به ثمر برسانند، و مردان هاینکس را با شکست به رختکن بدرقه کنند. با شروع نیمه دوم، هالیوودی های مونیخ فقط توانستند یکی از گُل های خورده را جبران کنند که آرتور ویدال در دقیقه هفتاد و سه موفق بر این کار شد؛ و سرانجام بازی به پایان رسید.
@37178@
پرچم سفید و مشکی بر آسمان ها بود، میدان اِسپریس غرق از شادی، هاینکس آخر باخت، آن هم در خانه کودکی و جوانی ها، مکتب آرزو ها این بار بر وقف مُرادش نبود. اگرچه آن ها صدر نشین ماندند و گلادباخی ها در همان مکان چهارم، اما به یاد گفته های کارل دونیتس افتادیم، زیرا آن ها هاینکس را در خانه اش متوقف کردند، میدان اِسپریس همان میدان اسب دوانی یا میدان جنگ بود، اما این بار نه آن اسب سفید که با گل هایش همگان را محو می کرد، این بار در استادیوم چهارده ساله بورسیا پارک، آن اسب سفید که پیر شده است را به ایست درآورند.